" من به تو چشم دوختم 3>> " پارت ۱۰
وارد مدرسه شدیم و رفتیم کلاس..
دوباره محل وونگ نذاشتم..
ولی امروز هر جور شده باید تمومش کنم !
زنگ تفریح خورد و منم رفتم تا همچی روتموم کنم..به سمت سالن غذاخوری حرکت کردم و کنار وونگ و جینا رفتم..
ات : وونگ..بیا تمومش کنیم..
وونگ : چ..چی؟ شوخی خوبی نبود ات
ات : من جدیم..بیا تمومش کنیم..
وونگ : یعنی چی ؟ چرا؟
ات : عامم..فقط ازت خسته شدم..خیلی حوصله سربری
جینا : ات..چی داری میگی؟
وونگ : ات راستشو بگو..حتما پای یکی دیگه هس نه؟
* داد و عربده *
با عربدش همه سالن به سمت ما برگشتن
ات : اره..پای یه نفر درمیونه..
الکی اینو گفتم تا تمومش کنه..
ادامه دارد..
.
دوباره محل وونگ نذاشتم..
ولی امروز هر جور شده باید تمومش کنم !
زنگ تفریح خورد و منم رفتم تا همچی روتموم کنم..به سمت سالن غذاخوری حرکت کردم و کنار وونگ و جینا رفتم..
ات : وونگ..بیا تمومش کنیم..
وونگ : چ..چی؟ شوخی خوبی نبود ات
ات : من جدیم..بیا تمومش کنیم..
وونگ : یعنی چی ؟ چرا؟
ات : عامم..فقط ازت خسته شدم..خیلی حوصله سربری
جینا : ات..چی داری میگی؟
وونگ : ات راستشو بگو..حتما پای یکی دیگه هس نه؟
* داد و عربده *
با عربدش همه سالن به سمت ما برگشتن
ات : اره..پای یه نفر درمیونه..
الکی اینو گفتم تا تمومش کنه..
ادامه دارد..
.
۶.۹k
۱۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.